سه قطره خون

در کتاب حاضر با صادق هدایت همراه می‌شویم و به دنیای عجیب‌وغریب آدم‌های آن پا می‌گذاریم. هر کدام از این داستان‌ها به تنهایی نیز از شهرت ویژه‌ای برخوردار هستند. هدایت در داستان سه قطره خون که اولین قصه‌ی این کتاب است و نام مجموعه نیز از آن برداشته شده، دست ما را می‌گیرد و با خود به یک بیمارستان روانی می‌برد. جایی که احمد برایمان از آرزوها و حسرت‌هایش حرف می‌زند. او که دیگر مرز میان واقعیت و رویا را گم کرده، گمان می‌برد آنچه می‌پندارد حقیقت است. این داستان شناخته‌شده‌ترین اثر این مجموعه می‌باشد.

در داستان‌های دیگر این کتاب، از عشق، دوستی و خیانت می‌شنویم. از مردی که دختری را به سرپرستی می‌گیرد اما دست تقدیر به گونه‌ای رقم می‌خورد که به آن دختر علاقه‌مند می‌شود. از عشق نامتعارف مردی پیر به دختری نوجوان. و در قصه‌ای دیگر به نام آیینه‌ی شکسته، هدایت تلاش می‌کند تا عقاید نادرست جامعه را بررسی کرده و به نقد آن‌ها بپردازد.

نویسنده در این داستان‌ها از تاثیر اساطیر بی‌بهره نبوده و برای بیان منظور خود از آن‌ها استفاده‌ی زیادی کرده است. پایان‌بندی قصه‌ها شما را انگشت به دهان می‌گذارد. این کتاب، همچون دیگر آثار صادق هدایت، بر ادبیات ایران تاثیر شگرفی گذاشته است. این اثر اولین بار در سال 1932 منتشر شد و توانایی نگارنده‌ی خود را یک‌ بار دیگر به رخ کشید. می‌توان گفت آشفتگی و انزوا ویژگی مشترک تمام این یازده داستان مجموعه حاضر است.

اگر بخواهیم سه قطره خون را با بوف کور مقایسه کنیم، باید بگوییم این اثر نیز همانند بوف کور یکی از پیچیده‌ترین نوشته‌های صادق هدایت محسوب می‌شود. این کتاب طرفداران بوف کور را راضی نگه خواهد داشت. از حیث محتوا و قالب، سه قطره خون یکی از قوی‌ترین و برجسته‌ترین آثار منتشر شده در ادبیات داستانی ایران است.