هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
سرنوشت حتی لحظهای انسان را به حال خود نمیگذارد و ثانیه به ثانیه از نو نگاشته میشود. شما تصمیمگیرنده هستید و تقدیر خودتان را میسازید. به خود میآیید و میبینید کاری را که گفته بودید هرگز انجام نخواهید داد، انجام میدهید و درست آن چیزی را که به خیال خودتان نمیتوانستید هیچگاه تحملاش کنید، در برابرش صبوری پیشه میگیرید. عاشق چیزی میشوید که به آن هیچ علاقهای نداشتید، زمانی که فکر میکنید نمیتوانید بروید، در یک لحظه و یک تصمیم ناگهانی میروید. با خود میگویید مُردم اما باز زندگی میکنید!
داستان کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست (No Encounter is by Chance) سفر دور و دراز یک صوفی جوان و دوست همراهش را برای پیدا کردن هدف زندگیشان روایت میکند. آنها بدون آنکه چیزی با خود داشته باشند در جستوجوی آنی بودند که نمیدانستند چیست و تنها به توشهای که روزانه نصیبشان میشد دلخوش بودند. آن دو جز ایمان و باور به خدا چیزی ندارند. در این سفر پرماجرا، آنها با برخوردهای اعجابانگیز و اتفاقات فوقالعادهای مواجه میشوند که به آنان کمک میکند زاویه دید جدیدی برای هر تصمیم خود بیابند.
شخصیت اصلی داستان راهی سفری میشود که نداشتن برنامه از قواعد اولیه آن به شمار میرود. سرنوشت این بار برای این صوفی جوان که هر ساله عازم سفری هفت روزه و تنها میشود، یک همراه قرار میدهد. این دوست روحی پریشان و ذهنی درگیر دارد. اما هدف از این سفر یک هفتهای چیست؟ این همراه چطور به داستان وارد میشود؟ این سفر چه چیزهایی را از این دو همسفر میگیرد و به جای آن چه چیزهایی را به آنها میدهد؟ آیا حقیقتاً هیچ دیداری، اتفاقی نیست؟
هفت روز سفر آنها بدون غذا، لباس، پول و از همه مهمتر بدون اینکه برنامهی مشخصی داشته باشند، از این شهر به آن شهر گذشتند و در پایان وقتی به مکانی که آغاز کرده بودند، بازگشتند، دیگر هیچ یک از آنها به آدم سابق شباهتی نداشتند.
آیا ممکن بود انسان تنها در طول هفت روز دچار تغییر و تحولی اساسی شود؟ هر چند با گذشت روزها همه چیز عوض میشود. هفت روز شاید به نظر کوتاه باشد اما در حقیقت میتواند اثرات بسیاری بر انسانها بگذارد.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر