درک یک پایان

خاطرات هیچ‌گاه رهایتان نمی‌کنند و حتی زمان مرگ نیز در کنار شما هستند. این همراهان همیشگی می‌توانند تأثیر بسیاری بر روند زندگی انسان‌ها بگذارند. به خصوص اگر یادآوری آن‌ها همراه با حسرت باشد، حسرتی ناشی از خطاهای روزهای دور. این دقیقا وضعیتی است که مرد میانسالی به نام تونی وبستر در آن قرار دارد و جولین بارنز (Julian Barnes) در رمان درک یک پایان (The Sense of an Ending) به مشکلات و درگیری‌های او با خاطرات می‌پردازد.

داستان با شیطنت‌های چهار نوجوان در دهه‌ی شصت آغاز می‌شود؛ این گروه دوستی تمایل دارند خود را متفاوت از سایرین نشان بدهند و جولین بارنز با پرداختن به جزئیات کارها و اعمال شخصیت‌ها کتابی خاص برای‌تان می‌سازد.

اکنون چهل سال از آن زمان می‌گذرد و تونی وبستر (یکی از همان نوجوانان) همچنان با گذشته‌ی خود درگیر است اما فکر می‌کند می‌تواند مشکلات ایام قدیم را پشت سر بگذارد تا این‌که دوستان صمیمی دوران کودکی برای انتقام به زندگی او بازمی‌گردند! تونی تصور می‌کرد که با ساختن زندگی‌ جدیدی برای خود مشکلات گذشته را حل می‌کند؛ او از همسر خود جدا می‌شود‌ و زودتر از موعد خود را بازنشسته می‌کند اما آغازی دوباره برای تونی بسیار دورتر از چیزی است که تصور می‌نماید، به خصوص زمانی که اشتباهات گذشته از گور برمی‌خیزند.

جولیان بارنز شخصیت اصلی رمان خود را با گذشته روبرو می‌سازد و او را وادار می‌کند تا نگرش خود را درباره‌ی بسیاری از مسائل تغییر دهد، به ماهیت وجودی خود بپردازد و آن را اصلاح کند. رمان درک یک پایان، اثری جذاب است که با نگاه روان‌شناختی و احساسی‌ای که دارد، شما را تشویق می‌کند تا پایان داستان، تونی را همراهی کنید.